معنی ایرج میرزا
حل جدول
سراینده زهره و منوچهر
شاعر دوره قاجار
تخلص ایرج میرزا
بهجت
لقب ایرج میرزا
صدرالشعرا
اثری از ایرج میرزا
زهره و منوچهر
کتابی از ایرج میرزا
انقلابی ادیب
واژه پیشنهادی
جلال الممالک
اثری از ایرج میرزا
زهره و منوچهر
شهر آرامگاه ایرج میرزا
تهران
اثری از : ایرج میرزا
عارف نامه
لغت نامه دهخدا
ایرج. [رَ] (اِخ) شهرکیست بناحیت پارس از داراگرد آبادان و بانعمت. (حدود العالم).
ایرج. [رَ] (اِخ) نام پسر فریدون است که به دست برادران خود سلم و تور کشته شد. ایران را باو منسوب داشته ایران خواندند و توران را که از تور بود توران نامیدند. (از آنندراج) (از انجمن آرا). نام پسر فریدون والی ایران زمین. (مؤیدالفضلا). در داستانهای ملی ایران پسر کوچکتر فریدون. چون فریدون ممالک خود را بین او (ایرج) و سلم و تور تقسیم کرد ایران را به ایرج داد. سلم و تور حسد برده ایرج را کشتند. منوچهر انتقام خون او بگرفت. (دائره المعارف فارسی):
به ایرج نگه کرد یکسر سپاه
که او بد سزاوارتخت و کلاه.
فردوسی.
یاد دارم که فریدون بر ملک ایرج را
پادشا کرد و بدو داد سراسر کیهان.
جوهری هروی (از لباب الالباب ج 2 ص 115).
ایرج. [رَ] (اِخ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، دارای 135 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
ایرج.[رَ] (اِخ) نام یکی از پادشاهان بابل. (برهان) (اشتینگاس). نام پادشاه شهر بابل که یکی از سران لشکر کیخسروشاه بن سیاوش بوده. (مؤید الفضلا) (شرفنامه).
غلامحسین میرزا
غلامحسین میرزا. [غ ُ ح ُ س َ] (اِخ) قاجار، ملقب به صدرالشعرا فرزند ملک ایرج میرزا شاعر معروف است که در اواخر قرن سیزدهم در تبریز اقامت داشت و از ملازمان مظفرالدین شاه قاجار بود و لقب صدرالشعرا را نیز مظفرالدین میرزا به وی داده بود. (از مقدمه ٔ دیوان ایرج میرزا).
معادل ابجد
472